عاشق نبودی تو من عاشقت بودم
در قبله گاه عشق بودی تو معبودم
آرام و آسوده ،در خواب خوش بودی
یک لحظه من بی تو هرگز نیاسودم
من با نفسهایت نام تو را خواندم
کاش ای هوسبازم،با تو نمی ماندم
روزی که میگفتی من با تو می مانم
روزی که دانستی من بی تو می میرم
روزی که با عشقت ،بستی به زنجیرم
بازنده من بودم،این بوده تقدیرم
خوش باوری بودم پیش نگاه تو
هر دم ز چشمانت خواندم کلامی را
عشق تو چون برگی در دست طوفان بود
دل کندن و رفتن پیش تو آسان بود
روزی به من گفتی دیگر نمی مانم
گفتم که می میرم،گفتی که می دانم
باور نمی کردم هرگز جدایی را
آن آمدن با عشق ،این بی وفایی را...
نظرات شما عزیزان:

سلام
این آهنگ سروش رو خیلی دوست دارم
واقعا زیباست
وبلاگ خوبی داری
موفق باشی
.....................................
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم